• وبلاگ : يلدا ستايش
  • يادداشت : حالم از هرچي بسيجه به هم مي خوره
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    حق داري يلدا جان چيز ديگه‏اي نمي شه گفت...

    موفق باشي و پر از ترانه.

    بهم سر بزن.

    سلام يلدا جان.

    مرسي كه همش به من سر مي زني.

    خيلي با محبتي .

    وبلاگت عزيزم عاليه.

    موفق باشي گلم.

    سلام

    يك نكته هست كه خيلي بهش اعتقاد دارم.

    از واژه همه بي نهايت بدم مياد! هيچ وقت نميشه گفت همه نميشه گفت هرچي.

    ما ايرانيها عادت داريم. اصفهانيها اينجوري ، تركها اونجوري ،‏ قميها رو ميشناسي؟ بازاري جماعت چنين هستند ،‏ بسيجي جماعت چنان هستند.

    به نظرم قيد كليت رو بايد برداشت.

    اونهايي كه اينچنين به بسيج و بسيجي خيانت ميكنند جاشون معلومه كجاست. خيلي دوست دارم اون روز رو ببينم.

    يا علي

    التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه

    بمن تکيه کن مثل شبنم به برگ
    تورا بهتر از برگها ميشناسم
    سلام به يلدا خانم عزيز
    نمي دونم در مورد بسيج چي بگمو چي بنويسم
    فقط همينو ميدونم که بسيج بعد جنگ تموم شد
    بسيجيهاي واقعي همون موقع رفتند.
    راستي منم يه وبي واسه حراستي هاي دانشگاهمون و اعمال ....... درست کرده بودم اينقده اومدند بازديد که نگو ونپرس
    راستي يه سوال؟
    چرا وقتي اومدم تو وبت آنتي ويروسم کلي سرو صدا کرد؟
    الانم از اينترنت بيرون اومدمو دارم واسط نظر مينويسم چون آنتي ويروسم اجازه نمي ده
    منتظر آپهاي قشنگ ديگت هستم
    سلام يلدا جان/اميدوارم كه خانه آفتاب هر روز پر بار تر از ديروز باشه/راستشو بخواي منم موافقم با اينكه الان همه دنبال مزيت و مقامند توي بسيج/ولي اگه كسي ارزش واقعي بسيج رو بدون اونموقع با هيچ مزيتي اونو عوض نميكنه/موفق باشي

    سلام .

    شما مثل خيليهاي ديگه درست ميگيد ولي من فكر ميكنم نبايد اونارو مقصر دونست كه وانمود ميكنن بسيجي هستن چون نميدونن بسيجي به كي ميگن.

    نميدونن اوني كه بسيجي بود و زير آتيش غمپاره نماز ميخوند كي بود .

    نميدونن اونايي كه كاسه بدست از ظهر گذشته بعد از ساعتها جنگيدن تو جبهه ميرفتن غذا بگيرن و تركش شكمشونو پاره ميكردو دل و رودشون ميريخت تو كاسه كي بودن.

    اونا فكر ميكنن بسيجي همينه كه الان اونا هستن.

    بسيجي به كسي ميگن كه آدم وقتي يادشون ميوفته آشك چشمها و بغض گلو با هم مياد .

    بسيجي ها كساني بودن كه رفتنو استخوناشون هم بدست عزيزانشون نرسيد و باعث شدن اين سوسولها به قول شما بزرگ بشن و الان با شلوار جين و كفش اسپورت و روغن سر چفيه به گردن و بيل به دست بگن كه ما هم بسيجي هستيم.

    بسيجي به اون ميگن كه كسي مثل من كه سختي به خودم نديدم از به زبان آوردن اسمشون هم شرمم ميشه .

    شايد بهتر باشه اينها هم كمي تحقيق كنن بعد بگن ما هم بسيجي هستيم .

    پاسخ

    سلام ....

    سلام.من كه نفهميدم،يه جا ميگين عده اي دارن اسم بسجيا رو خراب ميكنن.يه جا ديگه ميگين حالم از همه ي بسيجيا به هم مي خوره.بالاخره قسم حضرت عباس يا دمب(شايد هم دم) خروس.

    تازه اين روزا اونقدر علم پيشرفت كرده كه حتي خشكاش هم نمي سوزن تا چه برسه به تراش.
    راستي فكر كنم فهميدم چرا رنگ وبلاگت سياهه .آقا رضا ميگه :مشكي رنگ عشقه ...

    يه چيزم از فروغ بگم.من هر وقت اينو مي خونم ياد بعضي از اونايي ميافتم كه دربارشون اين ياداشتو نوشتي .و فكر مي كنم كه بهشون اعتقاد داري.

    و در شهادت يك شمع /

    راز منوري است/

    كه آن آخرين و كشيده ترين شعله خوب مي داند.

    يه ضرب المثل قديميه كه ميگه خدا حافظ.

    پاسخ

    من سلام ...ولي من فهميدم چي گفتم .... شرمندم که شما ...حالم از هرچي بسيجيه به هم مي خوره ...من اين جمله رو از زبون خيليا شنيدم ...اينايي که نوشتم دليلشه ....خوب به خاطر همينه که ديگرون اينو ميگن .... يه عده واقعا همينطورن....به قول معروف... باي

    سلام دوست خوبم

    به نكته خوبي اشاره كردي متا سفانه الان تو جامعه يه اتفاقاي ديگه هم داره ميوفته كه موجب شده حال خيلي ها از يه سري چيزاي مقدس بهم بخوره . اميدوارم يه روزي اين مشكل حل بشه .

    راستي اگه با تبادل لينك و لوگو موافق بودي خبرم كن . خوشحال ميشم .

    يا علي .

    پاسخ

    سلام.....

    ميگويند ادم از بهشت رانده شد
    ميگويند..
    ادم نيستيم
    نشديم
    اما به همين نام دلخوشيم
    ما به بودن...به نفس کشيدن..
    حتي اگر تاوانش لحظه هاي درد بار تنهايي باشد
    دلخوشيم..
    ما به امدن..به رانده شدن..
    حتي اگر به قيمت شکافته شدن نه ماهه هاي بکارت..
    دلخوشيم...
    چه دلخوشي...؟
    شيوني نا بهنگام....
    وتبريکي يخ زده که سرمايش
    تک تک سلول هاي بودن را
    در اعماق ترديد اين دلخوشي هاي مبهم
    ميخشکاند..

    سلام

    اولين باره كه وبلاگت روميبينم ..از اشنايي با بلاگت خوشحالم

    .

    .

    هميشه همين طور بوده تر و خشك با هم سوختن ..گاهي هم با هم ساختن!

    پاسخ

    سلام ....اولين باره که اين شعرو مي خونم ...مرسي ...لطف کرديد...موفق باشيد هميشه...........................................................................