ستوده باد خدايي كه مي بخشد بي چشم داشت و بي دريغ ؛خدايي كه دوست ميدارد همه چيز و همه كس را ،ستوده باد خدايي كه دانه را ميشكافد،و لبخند سبز و روشن جوانه را بر چهره عبوس و تيرهي خاك مينشاند،خدايي كه از دانه نهال ميسازد،نهال را درخت ميكند،و درخت را غرق شكوفه ميكند.ستوده باد نگاهي كه در دانه درخت ميبيند و در قطره، دريا.
سلام پرندهها
سلام گنجشكها ، پروانهها، كبوترها
سلام شمايي كه در عشق پر باز ميكنيد،
در عشق پرواز ميكنيد،
در عشق اوج ميگيريد و
در عشق ميميريد
پر پروازتان خسته و ملول مباد.
بي شك اگر نظر كرده خداي نبوديم در اين دنياي زيبا و قشنگ نيز نبوديم دوست زيبا دلي داشتيد كه به شما گفت به دل خويش نظري بيندازي و عشق را از دريچه آن نظاره كنيد. چرا كه مذهب زنده دلان خواب پريشاني نيست ، مذهب زنده دلان از همين خاك جهان دگري ساختن است. هميشه و همه جا خدا هست و مولايت نيز هم اين ماييم كه دور افتاده ايم چرا كه روبهي آموختيم. زبان خدا به مانند زبان آدميان نيست. نشانه ها را بنگر همين و بس.
******
مردي با خود زمزمه كرد ، " خدايا با من حرف بزن. "
يك سار شروع به خواندن كرد .
اما مرد نشنيد .
فرياد بر آورد ، " خدايا با من حرف بزن " آذرخش در آسمان غريد .
اما مرد گوش نكرد .
مرد به اطراف خود نگاه كرد و گفت ، " خدايا بگذار تو را ببينم ."
ستاره اي درخشيد .
اما مرد نديد .
مرد فرياد كشيد ، " يك معجزه به من نشان بده " . نوزادي متولد شد .
اما مرد توجهي نكرد .
پس مرد در نهايت يأس فرياد زد : " خدايا لمس كن و بگذار بدانم كه اينجا حضور داري ."
در همين زمان خداوند پايين آمد و مرد را لمس كرد .
اما مرد پروانه را با دستش