يك هديه نا قابل بخاطر اينهمه محبت
سروده ام :
با تنم امروز و فردا مي كني
د ر حضور عشق بلوا مي كني
رو سبو پر كن كه من ديوانه ام
سر خوشان ِ عشق را هر روز دغوا مي كني
توهم ح ب
24/10/1385