با عرض سلام و تشكر از شما؛
حق الناس اقسامي دارد مثلاً:
1 - شخصيت و آبروي فردي كه با تهمت و غيبت، اهانت و مانند آن مورد تعرض قرار ميگيرد، كه مهمترين نوع تضييع حق الناس است، زيرا اين نوع برخورد با اشخاص به منزله ترور "شخصيت انساني" او است.
2 - گاهي حق الناس از امور مالي است، يعني ممكن است مال كسي از راههاي مختلف مثلاً ربا، رشوه، سرقت، غصب و مانند آن مورد تعدّي قرار گرفته باشد يا قرضي از كسي گرفته، اما بر نگردانده است.
3 - گاهي حق الناس، به "بدن" انسان مربوط ميشود. ضربهاي به طور عمد يا غير عمد بر بدن كسي وارد كرده كه موجب ضمان شرعي و قصاص يا پرداخت ديه ميگردد.
4 - تبعيض و تقديم و تأخير بي ملاك و تفاوت قايل شدن بين حقوق افراد يا گزينش و عدم گزينش اشخاص بدون هيچ مبنا و ترجيح و تقديم بعضي بر بعضي ديگر بدون هيچ ملاكي، نوعي تضييع حق الناس است.
5 - تضييع عمر و وقت ديگران: كسي كه در وعده دادن بي مبالات است، قول حضور در ساعت معيّن را به ديگران ميدهد، اما عمل نميكند، يا وظيفهي خود را در قبال ارباب رجوع انجام نميدهد و با بهانههايي امروز و فردا ميكند يا جايي كه براي خريدن كالايي يا ورود به مكاني يا سوار شدن اتوبوس، مراعات نوبت و تقدّم ديگران را نميكند و باعث تضييع حقوق ديگران ميگردد.
براي خلاصي از اين كه حق الناس بر ذمه نداشته باشيم، لازم است.
هر فردي حدود وظايف و حقوق خويش و ديگران را بشناسد و به حقوق خود قانع باشد.
و حقوق ديگران را رعايت كند. در صورت تضييع حقوق ديگران بايد استغفار كند و توبه نمايد. در صورت ممكن رضايت صاحبان حق را جلب نمايد و حلاليت بطلبد و در صورت عدم امكان دسترسي يا شناختن آنها، در حقشان دعا و استغفار نمايد و به نيت آنها انفاق كند، اگر حق الناس از امور مالي باشد يا موجب پرداخت ديه شده، لازم است به ميزان ديه يا مال تضييع شده، به نيت صاحب آن صدقه دهد.
به هر حال "حق الناس" پل صراطي است كه رهايي از آن بسيار مشكل است، چه اين كه از "مو باريكتر و از شمشير تيزتر است، البته چيزي به نام راهكار كلي يا به گونه كلي وجود ندارد، بلكه بايد تمام موارد جزئي دقت شود، اما اگر انسان موارد مذكور و موارد جزئيتر و ديگر را كه احياناً وجود دارد، مراعات كند، نبايد حالت وسواسي داشته باشد.