گاهی نگاهی
با نام تو را عشق آغاز شود
شب با نفس سپیده آغاز شود
با نام تو ای بهار جاری در جان
یک باغ گل محمدی باز شود
( سیّد حسن حسینی )
در لحظه لحظه هایم
در جسمم.... در جانم جریان داری
عطر یادت.... قشنگِ نامت
همواره آرامبخش روح بیقرارم بوده
و هست
و خواهد بود
تو از جنس بارون
تو از جنس شبنم
تو پاک و زلالی
تورو دوست دارم
نگاتو بتابون
به قلب حقیرم
بذاربا توسل
به تو جون بگیرم .....
سه شنبه دورکعت عشق
دورکعت نیاز
دورکعت ناز
دورکعت نماز
ایّاک نعبد وایاک نستعین ....
تنها تورا می پرستم وتنها از تو یاری می جویم
تنها تورا دوست دارم و تنها دوستی تو را دوست می دارم
سه شنبه سه شنبه سلامی دوباره
یه قلب ِ که جز تو امیدی نداره
عریضه نوشتم بخون نامه هامو
تو هررکعت عشقت شنیدی صدامو .....
ازتومال و مقام نه.... از تو دنیا نه .... از تو فقط گاهی نگاهی