سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یلدا ستایش

عروسک تنهایی...یلدا ستایش

دوستای خوبم سلام

اولین مجموعه ترانه ی من

با نام

عروسک تنهایی

کار چاپش تموم شده و تا چن روز دیگه

به کتابفروشی های سراسر کشور عرضه میشه

این طرح جلد اولیه ی کتابه

کار زیبای دوست خوبم زهراسادات میرغنی

عکاس این کار خانم مریم احسانی مطلق

که افتخار آشنایی باهاشونو نداشتم

چا پ کتاب  توسط موسسه ی  انتشاراتی

 سلسیبل

سه تا ترانه از  این مجموعه تقدیمتون می کنم  

جورچین نگات

اومدم غرل بسازم واسه جورچین نگاهت

مژه هات ...حالت چشمات قاب رنگین نگاهت

اومدم قلم بگیرم اما کاغذامو باد برد

نشد از تو بنویسم غزلِ رو ی لبم مرد

حالا من موندمو یادت ...که رو گونه هام نشسته

دوتا قطره ؟ نه ! هزار تا ...سد گریه هام شکسته

حالا من موندمو شاید توی خوابا تورو دیدن

از ته چشای رنگیت یه بغل ترانه چیدن

توزمین خیس شعرام بذر خنده هاتو کاشتم

شاید اینجوری بفهمی که چقد دوست می داشتم

چی شد اون همه قشنگی که میون گفته هات بود

اون تبسمی که سایش همیشه کنج لبات بود

رفتی ...انگار که نه انگار این والی منو داری

نه ایمیل ...نه یه تماسی ...مردم از چشم انتظاری

یادمه شبی که رفتی آسمون ستاره کم داش

طفلی اصلا نمی خندید مث من چشاش ورم داش

حالا خوب منو نگا کن که به آخرا رسیدم

تا بگم خدا به همرات میدونی چیا کشیدم

نگرونیامو حالا تو همین ترانه بو کن

دل خنده هام شکسته دسّ غصه ها رو ور کن

اومدم غزل بسازم اما کاغذی ندارم

حالا این بیتارو باید تو شقیقه هام بکارم

مژه هات ...حالت چشمات اونا روز و شب باهامن

اگه این گنا نباشه می تونم بگم خدا من

سفرت بخیر ...ولی من تا همیشه چش به راتم

هنوزم تا که هنوزه ....محو جورچین نگاتم

این ترانه با یه مقدار تغییر به زودی توسط سام اجرا میشه

 ***

خواب دیدی خیر باشه

یه عمری کارگردانی کردم،عزیز

هی واسه من اینقده اطوار نریز

فکر میکنی می تونی فیلمم کنی

می تونی اینجوری رومو کم کنی

دیالوگاتو دل من از بره

خوب می دونم چی تو سرت می گذره

دوس داری من خودم بیام تو تو دامت؟

پیش همه داد بزنم می خوامت؟

نیازمو ببینی بعد ناز کنی؟

نیشتو هی یواشکی واز کنی؟

یه عمری کارگردانی کردم ،بابا

پیاده شو یه کم با ما راه بیا

چرا همش سر می دوونی منو

خط می زنی معنی دوس داشتنو

پشت نگاهت چیا سانسور میشن

اینطوری آدما ازت دور میشن

دیدی ، رسیدیم به سکانس آخر

تو موندی و پنجره ، چشمای تر

دیدی سناریو چه جور تموم شد

کی بود که این وسط دلش حروم شد

یه عمری کار گردانی کردم تو رو

خواب دیدی خیر باشه خدافظ برو

 ***

 

عکس دلخوریام

میخوام عکس دلخوریامو برات پست بکنم

شعر تازمو به آدرس چشات پست بکنم

امّا هل شدم دیگه پلاکو یادم نمىآد

بى خیال باز کاغذامو می سپرم به دست باد

شاید اینجورى یه شب چشت بیفته به دلم

شانسکى زوم بکنى رو غزلاى خشگلَم

شاید این بیتاى دست نخورده باورت بشه

یا یه بارم که شده حرف حساب سرت بشه

من با دستاى خودم ساکتو بستم که برى

واسه تو حتّى یواشکى شکستم که برى

نگذشتم که صداش حال و هواتو بد کنه

اشکم از راه برسه خنده هاتو لگد کنه

چرا پاسخ سکوتمو به این زودى دادى

به دل سر به هوام نمره مردودى دادى

مگه میشه تو برى دوریتو احساس نکنم

واحد دلخوریاى بى تو رو پاس نکنم

آره تو قاموس من دوستِ دارم اینجوریه

گاهى معناش تو همین هزاره ها ی دوریه

 

 ***

امیدوارم مورد پسند واقع شده باشه


+ نوشته شده در یکشنبه 85/7/30ساعت 1:26 عصر توسط یلدا ستایش نظرات ( ) |