آغازم از عطش بود...باید که تشنه باشم
اردلان سرفراز یکی از قله های رفیع ادبیات معاصر سرزمین ما
سال صفر گزیده ترانه های اردلان سرفراز
اردلان سرفراز یکی از قله های رفیع ادبیات معاصر سرزمین ما
سال صفر گزیده ترانه های اردلان سرفراز
این ترانه... پیشکشِِ
من.... به نگاه مهربون آقا
خیلی وقته که واست نا مه نگاری میکنم
برا شاید دیدنت گریه و زاری می کنم
واسه پلکای ترم جوابی فورا بفرس
کسی اینجا نرسید یه بار به دادم تو برس
کوچه یادت شده پاتوق دل سرد همه
این وسط فقط تویی گوش میدی به درد همه
خیلی وقته که واست نامه نگاری می کنم
برا دوری از نگاهت بی قراری می کنم
من می خوام رکورد عاشقی رو با تو بشکنم
من می خوام خودت بشم ....بریزی تو روح و تنم
دسای زمینی مو از آسمونت نگیری
منو از سه شنبه های جمکرونت نگیری
خیلی وقته که واست نامه نگاری می کنم
برای اومدنت لحظه شماری می کنم
یلداستایش
عروسک تنهایی...................................یلدا ستایش
دوستای خوبم سلام
امروز مجوز اولین کتابمو می گیرم البته با کمک یه دوست خوب که
ناراحت میشه اگه اسمشو بیارم ....فقط میتونم یه عمر بدهکارو شرمندش باشم
مجمو عه ترانه .... از دفتر شعر یلدا
با نام" عروسک تنهایی "
طرح جلد .... خدائیش حرف نداره....از
"زهرا سادات میر غنی "
دوست عزیزی که افتخار و لیاقت دیدارشو نو نداشتم
از صمیم دل براشون موفقیت آرزو می کنم
...........................................................
اینم چن بیت از کارام
####
جور چین نگات
اومدم غزل بسازم... واسه جورچین نگاهت
مژ ه هات ...حالت چشمات ...قاب رنگین نگاهت
اومدم قلم بگیرم ...اما کاغذامو باد برد
نشد از تو بنویسم غزله روی لبم مرد
حالا من موندمو یادت که رو گو نه هام نشسته
دو تا قطره؟...نه ..هزارتا ...سد گریه هام شکسته
####
عکس دلخوریام
می خوام عکس دلخوریامو برات پست بکنم
شعر تازمو به آدرس چشات پست بکنم
اما هل شدم دیگه پلاکو یادم نمیاد
بی خیال...باز کاغذامو می سپرم به دس باد
شاید اینجوری یه شب چشت بیفته به دلم
شانسکی zoomبکنی رو غزلای خشکلم.....###
وقت چاپش خبرتون می کنم
یادتو نره حتما بخونید
منتظر نظراتتون هستم
.......................
از کارهای جدید من
گزیده ترانه های دفترشعر " از قلب من به مانی "
با نام" شبونه های بی تو "
که به زودی براگرفتن مجوزش اقدام می کنم ....
نباید به پشت سر نگا کنم آخه راه رفته دیدن نداره
دیگه هر چشمی بذار گریه کنه صدای گریه شنیدن نداره
قصه ی لبهای یخ بستع که خوندن نداره
آخه اینجا با دروغای تو موندن نداره
همه ی روزا برام مث همه دیگه زندگی برام جهنمه
واسه تو یه پنجره دنیاییه واسه من یه پنجره خیلی کمه .....
منو از پشت دیوار صدا می کردی ...نگو نه
یه جور خوبی به من نیگا می کردی ...نگو نه
جای پای ما دوتا از تو کوچه پاک نمی شد
کوچه رو از اسممون سیا می کردی ...نگو نه
.....
زیر بارون می دیدم که دس تو چتر منه
آخه دوس نداشتی بارون به تنم دس بزنه
بازیمون بود بازیه عروس دومادی ...نگونه
به من انگشتر کاغذی میدادی ....نگونه.....